Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه، علی حیدری؛ دیدگاه مکاتب نسبت به بحث آزادی و جبر متفاوت است. این اختلاف تا حدی است که بین فلاسفه‌ی معتقد به یک مرام و مکتب نیز نظرات گوناگون است. البته می‌توان دریافت که اختلاف ناشی از تعریف، تفسیر، جهان‌بینی و انسان‌شناسی آن مکتب است.

ازجمله این مکاتب معتقد به جبر مطلق سرشت گرایی یا فاتالیسم است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فاتالیسم هرگونه خصلت حائز اختیار را در سرشت آدمی انکار می‌کند. نیروهای طبیعی و اجتماعی در این مکتب شکل قدرتی معجزنمودن قاهر، غیرقابل شناخت، سرکوب‌کننده و علاج ناپذیر شکل شیر نر خونخواه را به خود می‌گیرند.

این قدرت، سیطره‌ی مطلق دارد و انسان در برابرش خلع سلاح و عاجز است. سرنوشت ازلی و مقدر، همه‌چیز را از پیش معین نموده و بشر را در برابر آنان چاره و گریزی نیست.

در مقابل دیدگاه سرشت گرایی یا فاتالیسم، اراده‌گرایی یا ولونتاریسم است.

ولونتاریسم اختیار را مطلق می‌انگارد و معتقد است که اراده هر گرهی را می‌گشاید در این دیدگاه هرگونه سمت حرکت تاریخ (دیالیکتیک)، جبر و قوانین عینی نفی می‌شود. تاریخ در نظر آنان به شکل اجرای خیره سرانه‌ی اراده و خواست شخصیت‌های بزرگ درمی‌آید. ازجمله ولونتاریسم، اگزیستانسیالیسم است.

اگزیستانسیالیسم برای مقوله‌ی اختیار مقام ویژه‌ای قائل است. در اگزیستانسیالیسم اختیار یعنی جلوه نمودن (من) هر شخص مستقل از هرگونه شرایط خارجی و قانون‌مندی عینی است (ماتریالیسم دیالیکتیک، امیر نیک‌آیین، فصل چهارم، مقولات دیالیکتیک جبر و اختیار).

اگزیستانسیالیست‌ها معتقدند که انسان‌ها ابتدا وجودشان تحقق پیدا می‌کند، سپس ماهیت آنان شکل می‌گیرد. اگزیستانسیالیست‌ها با این دیدگاه منکر سرشت واحد بشر هستند (انسان در اسلام، غلامحسین گرامی).


اگزیستانسیالیست‌ها بر این عقیده هستند که ما اول هستیم سپس آنچه هستیم می‌شویم (انسان در اسلام به نقل از فرهنگ اندیشه‌ی اعتقادی ویراسته‌ی مایل پین، ترجمه پیام یزدان جو) آنان تا حدی برای انسان اصالت قائل هستند که بالاترین نوع تجلی اراده بشری را در خودکشی می‌بینند. حال که تا حدودی با تفکرات و دیدگاه‌های افراطی نسبت به جبر و اختیار آشنا گشتیم نوبت به تعریف اصطلاحی و مبانی تعریف و تعیین نمودن حدود مفهوم آزادی است.

آزادی و حقوق طبیعی

اومانیست‌ها و ماتریالیست‌ها، آزادی را به عدم مانع و قدرت برتر در تجلی خارجی اراده‌ی بشری بیان می‌نمایند. به زبان ساده یعنی برای رسیدن بشر به آنچه اراده کرده هیچ مانعی وجود نداشته باشد. حال اینکه این تعریف از آزادی تا چه حد صحیح است و اصلاً مبنای این تعریف چیست نیازمند بررسی عمیق‌تر در این مبحث هست

الف) مکاتب:

معمولاً دلیل اختلافات و تناقضات مکاتب بشری در تعریف و تفسیر آزادی به نوع نگرش ایشان به حقوق طبیعی بازمی‌گردد. فلاسفه عموماً در مقوله‌ی آزادی به حقوق طبیعی بشری متمسک می‌شوند. حقوق طبیعی در میان ملل باستانی پایه‌گذاری شده و در قرون‌وسطی توسط الهیون و حقوق‌دانان کلیسایی آب و رنگ مذهبی گرفت.

 در قرون هفدهم و هجدهم به‌وسیله فلاسفه‌هایی نظیر هابز، لاک روسو و منتسکیو و همچنین دائره‌المعارف نویسانی مثل والمر و دیه‌رو طوری ارائه شد که به‌ویژه در قرن بیستم و بعد از جنگ بزرگ جهانی در همه‌ی جهان به‌صورت امری بدیهی درآمد (بایسته‌های قانون اساسی، سید ابوالفضل قاضی).

 از دیدگاه حقوق‌دانان و فلاسفه‌ی غربی حقوق طبیعی ثمره‌ی طبیعت انسان و همراه با فرد انسانی است. آن‌ها حقوق فطری را منحصر به بشر نمی‌دانند. الپین با الهام از تفکر یونانی در کتاب ژوستینین آورده است؛ حقوق طبیعی هدیه‌ای است که طبیعی به همه‌ی جانداران اعطا کرده. این حقوق انحصاراً مخصوص بشر نیست؛ اما همین صاحب‌نظر حقوق نیز شخص انسان را از سایر موجودات مستثنا می‌کند. چراکه این موجود برخلاف سایر موجودات به حربه عقل مسلح است. (بایسته‌های قانون اساسی، سید ابوالفضل قاضی)

از شاخص‌ترین تعاریفی که از حقوق طبیعی بشری گردیده، این است که حقوقی است که به‌وسیله طبیعت به انسان اعطاشده و با ابزار عقل مکشوف می‌گردد.

البته این تعریف از حقوق طبیعی عموماً برگرفته از نگرش رنسانس و پس‌ازآن است که در مقابل تعاریفی که دانشمندان و علمای مسیحی بیان نموده بودند مطرح گردید. ناگفته نماند علمای مسیحی همین تعریف حقوق فطری را از حقوق طبیعی یونان اقتباس کرده‌اند و بانام دیده انگاشتن استقلال عقل در تعریف حقوق فطری عملاً یکی از بزرگ‌ترین اسباب جریانات رنسانس و جدایی دین از عقل و سیاست و جامعه را فراهم گرداندند (ازجمله ماتریالیست‌ها؛ امانیسم و پوزیتیویسم).

از تعریف اخیر حقوق طبیعی برای اثبات بینش‌های خود مستفید گردیده‌اند و محق بودن بشر در طبیعت و محوریت قرار گرفتن وی در نظام هستی را مطرح گرداندند. این بینش نسبت به جهان هستی و طبیعت و به‌تبع آن‌ها بشریت به نسبیت‌گرایی منتج شد که اساساً مفاهیم اصلی همچون حق و عدالت را نسبی معرفی می‌نمود.

 نسبیت‌گراها ازآنجاکه بشر را در محوریت جهان هستی می‌دانستند و عقل او را تنها وسیله‌ی تفهیم تشخیص و تجزیه‌ی مفاهیم هستی می‌انگاشتند، هر چه عقل بشر دستور می‌داد را حق می‌دانستند. با این اوصاف می‌توان نتیجه گرفت که در هر عمل چندین حق با یکدیگر در تعارض قرار می‌گیرند. پس حقوق طبیعی اجازه می‌دهد که هر رفتاری را بشر بخواهد بروز دهد مگر اینکه به سبب یک قرارداد اجتماعی محدود گردد. با توجه به مطالب فوق‌الذکر آزادی به همان معنی که اومانیست‌ها تعریف می‌کنند و سابقاً اشاره گردید معنا پیدا می‌کند.


ب) ادیان الهی

مسیحیت: در دیدگاه علمای مسیحی، حقوق فطری منشأ الهی دار و ازنظر اکثریت علمای مسیحی عقل تابعی از وحی است و دارای استقلال نیست و در بسیاری از آیات عهد جدید چون «نامه‌های پولس» عقل تحقیرشده است (فلسفه حقوق طبیعی انسان در اسلام، محمدجواد جاوید)

آگوستین می‌نویسد: مگر نه این است که خداوند متعال نظمی طبیعی آفرید و آن را بر عالم تحمیل نمود و هرآن چه در خلقت است بر اساس میل او آراسته‌شده است، پس عدالت چیزی به‌جز اطاعت از این نظم طبیعی نخواهد بود. لذا کفار بی‌ایمان نیز در قید این عدالت‌اند چون دربند قوانین طبیعی‌اند و از آن گریزی نیست. تنها راه کمال و هدایتشان همین است و نه قانون عقل مستقل از خالق. (فلسفه حقوق طبیعی انسان در اسلام، محمدجواد جاوید)

اسلام: در اسلام عقل موجود بشری معیار قضاوت و سنجش قوانین عرفی و شرعی است. (فلسفه حقوق طبیعی انسان در اسلام، محمدجواد جاوید)

بر اساس برداشت‌هایی که توسط علمای مسلمان از منابع اسلامی صورت گرفته، حقوق بشری با حقوق طبیعی که در طبیعت موجود است و برای همه جانوران صادق است، متفاوت است.

برای تحقیق در موضوع حقوق طبیعی در منابع اسلامی با سه اصطلاح: طبع، غریزه و فطرت مواجه هستیم

الف) طبع و غریزه: با توجه به آیه 30 تا 33 سوره نساء، طبع؛ بیشتر متوجه عالم جمادات است. غریزه ‌یک مرحله از طبع بالاتر است و در سوره نحل پروردگار از نوعی وحی سخن می‌گوید. زنبورعسل ناخواسته از قانون درونی پیروی می‌کند که گریزی از آن ندارد. غریزه؛ قانون طبیعی حیوانات است که دارای اشکال متفاوت است. هر یک از غرایز که از آن‌ها به قوانین طبیعی حیوانات یاد می‌شود می‌تواند دارای شدت و ضعف باشد. درحالی‌که این شدت و ضعف در جمادات به حداقل و شاید صفر می‌رسد و بالعکس در انسان می‌تواند به حداکثر رسد ولی از او جدایی‌ناپذیر است. انسان‌ها در نمو و رشد با نباتات مشابه‌اند و در برخی غرایز با حیوانات شریک‌اند. (حقوق طبیعی انسان در اسلام، دکتر محمدجواد جاوید)

وقتی‌که از قانون طبیعی (طبیعت) سخن می‌گوییم انحراف از آن را ناممکن می‌دانیم. به‌عبارت‌دیگر قدرت اختیار در آن به صفر می‌رسد. تا زمانی که مقتضی موجود و مانع مفقود باشد، زمین به دور خود و خورشید می‌چرخد و هزاران قانون طبیعی دیگر که هنوز ناشناخته‌اند. قوانین آنان اجرا می‌شود و جهل انسانی مانع تحقق آن‌ها نمی‌شود (حقوق طبیعی انسان در اسلام، دکتر محمدجواد جاوید)

 اما وقتی از قوانین طبیعی بشری سخن می‌گوییم هم در آن اختیار موجود است و هم اجبار. بنا بر فرموده امام صادق علیه‌السلام: «لاجبر و لاتفویض بل امرٌ بین الامرین؛ نه جبر و نه تفویض (اختیار نامحدود) بلکه امری بین این دو».

این جبر و اختیار در قوانین ثابت و متغیر است که معنا پیدا می‌کند. در تصدیق فرموده امام صادق می‌توان به استدلالی اشاره داشت که خود اعطای اختیار به بشریت به نوع جبر است. به زبان دیگر بشر در پذیرش اختیار، مجبور است.

ازجمله قوانین ثابت الهی زاد و مرگ است، اما ازجمله قوانین متغیّر که اختیار بشری در آن تداعی می‌شود چگونه مردن اوست. به‌بیان‌دیگر اگر همین اختیار بشری نبود پاداش و عقاب چه در این سرا و چه در سرای دیگر ممکن نبود. عملاً آیاتی که مربوط به این دو امر است بلااستفاده باقی می‌ماند.

 برخی افراطی‌گری‌ها در طول تاریخ موجب گردید که این فطرت بشر در مقابل قوانین طبیعی که باعقل مستقل مکشوف می‌گردند و به کار گرفته می‌شوند، قرار گیرد. قوانینی که توسط سن تو ماداکن تفکیک گردید شاهدی بر این مدعاست. بنا بر ادعای مسیحیت، عقل دلیل سقوط آدم ابوالبشر و بینه‌ای بر گمراه شدن اوست. این افراط در مسیحیت دستاویزی برای مخالفان مسیحیت و موافقان حقوق طبیعی در رنسانس قرار گرفت.

ب) فطرت: فطرت در دیدگاه اسلام بخشی از قوانین طبیعی بشری و غیر از طبع و غریزه است. فطرت بشری همان قوانینی است که به‌وسیله عقل مکشوف می‌گردد. به هر میزان که انسان به فطرت خویش عمل نماید و غریزه‌ی حیوانی خویش را کنترل کند بیشتر به قوانین طبیعی بشری عمل نموده است (حقوق طبیعی انسان در اسلام، محمدجواد جاوید).

ازنظر اسلام فطرت همان استعداد و وجه تمایز انسان از سایر موجودات است که عقل بشری با شناخت آن می‌تواند مراتب کمال را طی نماید.

انتهای پیام/ و

منبع: فارس

کلیدواژه: آزادی بشر اگزیستانسیالیسم قوانین طبیعی جبر و اختیار علمای مسیحی طبیعی بشری حقوق فطری ی بشری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۱۹۸۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهید مطهری مجاهد عرصه‌ جهاد تبیین بود

نماینده مردم استان مرکزی در مجلس خبرگان رهبری گفت: شهید مطهری مجاهد عرصه‌ جهاد تبیین بود. او شخصیت عظیمی بود که توانست دیانت و معنویت را همراه با سیاست الهی مبتنی بر عقلانیت به خوبی تفسیر نماید. - اخبار استانها -

به‌گزارش خبرگزاری تسنیم از اراک، آیت‌الله علی عباسی ظهر امروز در همایش عقیدتی سیاسی سپاه روح‌الله استان مرکزی که در حسینیه ستاد برگزار شد، اظهار داشت: انقلاب اسلامی نقطه عطف تاریخ است. انقلاب اسلامی ایران یک نعمت بزرگ الهی است که روح جدیدی بر جهان دمید. این انقلاب همچنان مدیون اندیشه‌های شخصیت‌‌های بزرگ است، شخصیت‌ها و اندیشمندانی که در نظریه‌پردازی و تنظیم مبانی فکری انقلاب اسلامی نقش مهمی ایفا کرده‌اند و استاد شهید مطهری یکی از برجسته‌ترین این شخصیت‌هاست.

وی، شهید مطهری را مجاهد عرصه‌ جهاد تبیین برشمرد و افزود: شهید مطهری شخصیت عظیمی بود که توانست دیانت و معنویت را همراه با سیاست الهی مبتنی بر عقلانیت به خوبی تفسیر نماید و با زبان روز، معارف مکتبی اسلام ناب را به جامعه به ویژه جوانان بشناساند. این شهید والامقام فردی آگاه به زمان و مسلط بر دسیسه‌های دشمنان اسلام بود که با تبیین اسلام ناب، ماهیت اندیشه‌های انحرافی و خطرات اسلام التقاطی را برملا کرد.

نماینده مردم استان مرکزی در مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: پاسخ شهید مطهری به اندیشه ماتریالیستی روشنفکرنماهای زمان، قوی‌ترین پاسخ بود. امروز شرایط جامعه ما نیز به گونه‌ای است که برخی جوانان به اندیشه لیبرال دموکراسی شیفتگی نشان می‌دهند بدون اینکه شناختی از آن داشته باشند. در شرایطی که حق و باطل در جامعه، دارای چهره‌هایی همسان‌اند و تشخیص حقایق برای مردم دشوار است، نیاز به جهاد فکری و معنوی وجود دارد. ما بایستی این شعارها را تحلیل و نشان دهیم که بی‌محتوا هستند.

عباسی بیان کرد: شهید مطهری از توان علمی و قلم خود برای تبیین و دفاع از آموزه‌های اسلام ناب و بالاخص مسئله حقوق زن در اسلام و مسئله حجاب و غیره استفاده و ایفای نقش کرد. در مسئله نظام زن هنوز هم با تمدن امروز چالش داریم، مقام معظم رهبری فرمودند حجاب فی نفسه چالش نبود اما دست‌هایی از بیرون تلاش دارد تا آن را به یک چالش تبدیل کند. شهید مطهری برای دفاع از اسلام با تمام وجود در صحنه بود و امروز هم میدان نزاع ادامه دارد و ما باید در صحنه باشیم.

وی خاطرنشان کرد: شهید مطهری به عنوان مدافع سنگر فکری و عقیدتی به خوبی احساس مسئولیت کرد و به آن عمل کرد؛ اقدامات شایسته‌ این شهید والامقام در عرصه‌های مختلف انقلاب و تفکرات ارزشمند آن برای حل مشکلات از دلایل اصلی ترور این شهید به دست گروه‌های تروریستی بود.

انتهای پیام/711/

دیگر خبرها

  • اوزونیدیس: نمی‌دانم باید چه کار کنیم که پیروز شویم!
  • طلوع خورشید اسلام، روح نشاط و امید در کالبد زن دمید
  • اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است
  • دین اسلام بزرگترین حامی حقوق زن است
  • وضعیت حقوق بشر در ایران برای اولین بار به صورت مکتوب منتشر می‌شود
  • غریب آبادی: وضعیت حقوق بشر به صورت مکتوب منتشر می‌شود
  • انتشار گزارش مکتوب از وضعیت حقوق بشر در ایران
  • وجود تناقضات و استانداردهای دوگانه در سازوکارهای حقوق بشری
  • شهید مطهری مجاهد عرصه‌ جهاد تبیین بود
  • تصمیم کمیساریای عالی حقوق بشر؛ محکومیت دیگری به جای آمریکا